بعد سياسى و احياى عاشورا از منظر فقه(6)


 

نویسنده : محمد رحمانى




 

آداب زيارت
 

زيارت، تشرف به ديدار مزور عنه (امام و يا امام زاده) است. هر ديدارى، بر حسباهميت، شرايط و آدابى دارد همان‏گونه كه در عرف زمان ما ملاقات و ديدار با بزرگان، با آدابىهمراه است، زيارت ائمه(ع) به‏ويژه سيدالشهدا نيز آدابى دارد. از آن‏جا كه بحث تفصيلى هريك از اين آداب، از موضوع و حوصله اين نوشته خارج است، در اين جا به بيان اجمالى آن‏هابسنده مى‏شود.
1. غسل پيش از ورود به حرم. 2. ايستادن بر آستان حرم و خواندن دعا و طلب اذن ورود. 3. نزديك ضريح ايستادن، در صورت امكان. 4. رو به ضريح و پشت به قبله ايستادن، بههنگام خواندن زيارت. 5. سپس دست به قبر گذاشتن. 6. بالاى سر ايستادن. 7. خواندنزيارت‏هاى مأثور (آن‏چه از ائمه(ع) رسيده است). 8. خواندن دو ركعت نماز زيارت. 9.طلب حاجت پس از نماز. 10. خواندن مقدارى قرآن و هديه كردن ثواب آن به امام. 11.احسان و احترام به خادمان 12. خواندن دعاى وداع، در آخرين زيارت. 13. صدقه دادن.
آن‏چه بيان شد، برخى از آداب زيارت است كه رعايت آن‏ها معنويت زيارت رابيش‏ترمى‏كند.

اقسام زيارت سيدالشهدا(ع)
 

درباره اهميت زيارت امام حسين(ع) همين بس كه زيارت‏هاى گوناگونى‏به حسب زمانو مكان، از سوى ائمه(ع) رسيده است. برخى از زيارت‏ها براى هر زمان و هر مكانى و براىهمه امامان است؛ مانند زيارت جامعه. برخى ديگر از زيارت‏ها ويژه يك امام و در زمان و يامكان خاص است.
ه. آب
واژه «آب» در حادثه عاشورا، نقش‏آفرين و يادآور صحنه‏هاى تلخ و شيرين فراوانىاست؛ زيرا با شنيدن لفظ آب، گاهى شنونده به ياد لب تشنه سيدالشهدا(ع) و ياران باوفايشمى‏افتد، گاهى به ياد ايثار و فداكارى قمر بنى‏هاشم، سقاى لشكر، و گاهى به ياد فرياد«العطش» كودكان. از سوى ديگر با شنيدن اين كلمه به ياد بزرگوارى و جوان‏مردى امامحسين(ع) در سيراب كردن سپاه تشنه دشمن مى‏افتد.
در هر صورت، مسأله آب در فرهنگ عاشورا از جهات گوناگون، يادآور نهايت شقاوتو بى‏رحمى سپاه دشمن و مظلوميت امام حسين(ع) و ياران باوفايش است. از اين رو، آب،موضوع برخى از احكام شرعى شده است؛ مانند استحباب ياد امام حسين(ع) پس از نوشيدنآب، غسل با آب فرات و برداشتن كام نوزاد با آب فرات.
بى‏شك، مهم‏ترين فلسفه و حكمت اين احكام، يادآورى صحنه‏هاى گوناگون واقعهعاشورا و حفظ و استمرار آن است.

1. استحباب ياد حسين(ع) به هنگام نوشيدن آب
 

از جمله مستحبات، ياد امام حسين(ع) و دعا پس از نوشيدن آب است. در اين باره،چندين روايت نقل شده است؛ از جمله، امام صادق(ع) به داود رقى مى‏فرمايد:
«انى ماشربت ماءً بارداً اِلّا و ذكرتُ الحسين»؛
[94]
يعنى من هيچ‏گاه آب سردى را ننوشيدم، مگر اين‏كه حسين را ياد كردم.
ابن قولويه بابى را باعنوان «ثواب فى شرب الماء و ذكر الحسين و لعن قاتله»
[95] گشودهاست و در آن، همين روايت داود رقى را با اندكى اختلاف در مضمون، در آن نقل كرده است:
«عن داود الرقى قال كنت عند ابى عبدالله(ع) اذا استسقى الماء... فما من عبد شرب الماءفذكر الحسين(ع) و لعن قاتله الاكتب الله له مأة الف حسنة و حط عنه مأة الف سيئة و رفع له مأئة الف درجة و كانما اعتق مائة الف نسمة...»؛
[96]
يعنى داود رقى مى‏گويد: در محضر امام صادق(ع) بودم، چون آب نوشيد... (فرمود) هيچبنده‏اى از بندگان خدا نيست كه پس از نوشيدن آب، حسين(ع) را ياد و قاتلش را نفرين كندمگر اين‏كه خداوند برايش صدهزار حسنه بنويسد و صدهزار بدى را محو سازد و صدهزاردرجه به او بدهد و مانند آن باشد كه صدهزار بنده را در راه خدا آزاد كرده است.
روايات و سيره عملى ائمه، به‏ويژه امام سجاد(ع) نشان‏گر اهميت اين مسأله است. درسيره و زندگى امام سجاد(ع) آمده است كه آن حضرت، هرگاه نگاهش به آب مى‏افتاد، اشكشجارى مى‏شد و مى‏فرمود:
«قتل ابن رسول الله عطشاناً»؛
[97] يعنى فرزند رسول خدا تشنه كشته شد.
و يا هر گاه قصابى را مى‏ديد كه مى‏خواهد گوسفندى را ذبح كند، مى‏فرمود:«آيا او را آبداده‏ايد؟ او را آب دهيد». سپس مى‏فرمود:«پدرم را با لب تشنه شهيد كردند».
در هر صورت، با توجه به وعده‏اى كه در اين روايات داده شده، مى‏توان گفت كه ياد امامحسين(ع) پس از نوشيدن آب مستحب است و بى‏شك از جمله حكمت‏هاى اين حكم، زندهنگه‏داشتن نهضت عاشورا است.

2. نوشيدن از آب فرات
 

از واژه‏هاى پر معنا، كلمه «فرات» است. شيعيان با شنيدن كلمه فرات صحنه‏هاى بسيارحزن‏آورى به ذهنشان خطور مى‏كند. از ائمه اطهار عليهم‏السلام نيز روايات فراوانى در بارهاهميت و فضيلت رود فرات نقل شده است. صاحب كامل الزيارات بابى را با عنوان «فضلالفرات و شربه و الغسل فيه» گشوده و در آن هفده روايت را در اين باره نقل كرده است؛ازجمله:
«عن ابى الجارود، عن ابى‏جعفر عليه‏السلام قال: لوان بيننا و بين الفرات كذا و كذا ميلاً لذهبنااليه و استشفينا به»؛
[98]
يعنى امام باقر(ع) مى‏فرمايد: اگر ميان ما و آب فرات، فاصله زيادى نيز باشد، هر آينه به آن‏جامى‏رويم و با آب فرات، طلب شفا مى‏كنيم.
همان‏گونه كه بيان شد، روايات دراين باره فراوان است. بى گمان، ارزش دادن و اهتمامائمه اطهار(ع) به فرات، بعد سياسى داشته است و آنان با ترغيب و تشويق به توجه آبفرات،خواسته‏اند خاطرات فرات و ستم‏هايى كه در سرزمين كربلا به اهل‏بيت شده است
رازنده نگه دارند.

3. برداشتن كام نوزاد با آب فرات
 

از جمله مستحباتى كه در كتاب‏هاى فقهى نيز به آن اشاره شده است، برداشتن كام نوزاد باآب فرات است.
روايات در اين باره فراوان است؛ از جمله:
عن ابى بصير، عن ابى عبدالله(ع) قال: نهران مؤمنان و نهران كافران نهران كافران. نهر بلخ ودجلة و المؤمنان نيل مصر و الفرات فحنكوا اولادكم بماء الفرات»؛
[99]
يعنى امام صادق(ع) مى‏فرمايد: دو نهر مؤمن و دو نهر كافرند. دو نهر كافر، عبارت از نهر بلخاست و دجله و دو نهر مؤمن، نيل مصر است و فرات. پس كام نوزادانتان را با آب فرات برداريد.
فقها نيز يكى از مستحبات را برداشتن كام نوزادان با آب فرات دانسته‏اند. محققحلى‏مى‏فرمايد:
«مستحب است كام نوزادان را با آب فرات و تربت سيدالشهدا بردارند».
[100]
شيخ انصارى نيز همين مطلب را فرموده است.
[101]

4. غسل با آب فرات
 

از مستحبات درباره واقعه عاشورا، غسل با آب فرات است. روايات دراين باره نيز فراواناست. صاحب كامل الزيارات بابى را با عنوان «فضل الفرات و شربه و الغسل فيه»
[102] گشوده ودر آن، هفده روايت را نقل كرده است. و نيز علامه مجلسى بابى را با نام «آداب زيارته‏صلواتالله عليه من الغسل وغيرها»
[103] گشوده و در آن 38 روايت را نقل كرده است؛از جمله:
«عن صفوان الجمال عن ابى‏عبدالله(ع) قال: من اغتسل بماء الفرات و زار قبر الحسين(ع) كانكيوم ولدته امه صفراً فى الذنوب ولو اقرفها كبائر»؛
[104]
يعنى امام صادق(ع) مى‏فرمايد: هر كس با آب فرات، غسل و امام حسين (ع) را زيارت كند،مانند روزى كه از مادر متولد شده، از گناهان پاك خواهد شد هر چند گناهان كبيره در ميانآن‏ها باشد.
فقها نيز فتوا به استحباب اين غسل داده‏اند؛ از جمله، شيخ به نقل از علامه مجلسى، درمقام جمع روايات گفته است:
«رواياتى كه دلالت دارد بر اين‏كه زيارت امام حسين غسل ندارد، مقصود غسل واجباست و الا اين غسل، غسل مستحب است و داراى فضيلت بسيارى نيز هست».
[105]

5. استحباب لعن قاتلان امام حسين(ع) پس از نوشيدن آب
 

اسلام دين تولى و تبرى است. در برابر محبت و دوستى باخاندان پيامبر(ص) و امامحسين(ع) مسأله برائت و بى‏زارى از دشمنان و قاتلان آن حضرت قرار دارد.
لعنت، اوج تنفر و انزجار از باطل و ستم و چهره‏هاى زشت و پليد است. لعنت نشان‏گربى‏تفاوت نبودن در برابر جنايت‏كاران است. لعنت يعنى بغض و كينه مقدس، براى حركت درمسير مبارزه با ظالمان.
اهميت لعن و نفرين قاتلان امام حسين(ع) تا آن‏جا است كه در بسيارى از زيارات‏ها وادعيه، تقرب به ائمه و سيدالشهدا(ع) با محبت آنان در كنار برائت و نفرت از دشمنان آنان ذكرشده است؛ از جمله، در زيارت عاشورا آمده است:
«يااباعبدالله! انى اتقرب الى الله و الى رسوله و الى اميرالمؤمنين و الى فاطمة و الى الحسنو اليك بموالاتك و بالبرائة ممن اسسّ اساس ذلك».
[106]
در روايات بسيارى بر لعن قاتلان امام حسين(ع) تأكيد شده و براى آن، اجر و پاداشتعيين گرديده است؛ از جمله:
«ما من عبد شرب الماء فذكر الحسين و لعن قاتله الا كتب الله له مأة حسنة...»؛
[107]
يعنى هر بنده خدا كه به هنگام نوشيدن آب، از حسين ياد و بر قاتلانش لعنت كند، خداوند صدحسنه برايش مى‏نويسد.
در روايت ريان نيز آمده است:
«عن الرضا(ع) فى حديث...يا ابن‏شبيب! ان سرّك ان تسكن الغرف المبنية فى الجنة معالنبى(ص) فالعن قتلة الحسين»؛
[108]
ريان! پسر شبيب از امام رضا(ع) در حديثى طولانى نقل مى‏كند كه فرمود: اى پسر شبيب!اگر سكنا گزيدن در غرفه‏هاى ساخته شده در بهشت، در جوار رسول خدا تو را خوشحالمى‏كند، پس قاتلان امام حسين و جنگجويان با آن حضرت را نفرين كن.
در هر صورت، برائت و بى‏زارى از دشمنان امام حسين(ع) در هر حالى، به‏ويژه پس ازنوشيدن آب، بر اساس اين روايات از جمله مستحبات مسلّم در فقه شيعه است و اينفرهنگ، در جان و روان مردم رسوخ كرده است. بى شك، مهم‏ترين اثر و حكمت اين حكمشرعى، تداوم نهضت كربلا و احياى آن حركت است.

پي‌نوشت‌ها:
 

[94]. شيخ صدوق، امالى، ص‏122.
[95]. كامل الزيارت، باب 34، ص‏212.
[96]. همان، ح‏1.
[97]. لهوف، ص‏209.
[98]. كامل الزيارات، باب 13، ص‏106.
[99]. كامل الزيارات، باب 14، ص‏113، ح‏4.
[100]. شرائع الاسلام، ج‏2، ص‏343.
[101]. كتاب نكاح، احكام اولاد.
[102]. كامل الزيارات، باب 14، ص‏113.
[103]. بحارالانوار، ج‏98، باب 17 از آداب زيارته صلوات الله عليه.
[104]. همان، ح‏14.
[105]. همان، ص‏145.
[106]. زيارت عاشورا.
[107]. كامل الزيارات، باب 34، ص‏212.
[108]. همان، باب 37، ح 8 از ابواب المزار و ما يناسبه؛ و ح‏5 از باب 66؛ نيز ر.ك: شيخ صدوق، امالى، ص‏112،ح‏5؛ و عيون اخبار الرضا، ح‏1، ص‏299، ح‏58.
 

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27